دو روز قبل از ولنتاین:
-
پسر اولی: پسر بازم امسال خل نشی و یه شبه كل حقوق یه ماهت رو براش خرج
كنیها!!! از من یاد بگیر! هر سال یه هفته قبل از ولنتاین باهاش قهر میكنم
كه خرج رو دستم نیفته! دو روز بعد از ولنتاین هم دوباره بهش زنگ میزنم و
باهاش آشتی میكنم!!!
- پسر دومی: آخه نمیشه كه مهدی جون! حداقل یه دسته
گل باید براش بخرم و شام ببرمش بیرون! اگه امسال گردنبند براش نخرم كه تا
دو سال باهام حرف نمیزنه! گردنبند بدون گوشواره هم كه خوبیت نداره!
- دختـر اولی: ای بخشكی شانس!! ولنتاین رسید و من هنوز هیچكی رو پیدا نكردم كه خرش كنم تا برام كادو بخره!! امسال خوردم به پیسی!!
- دختـر دومی: نگران نباش بابا! ماشالا خر زیاده! از من یاد بگیر! هر سال دو تا دو تا كادو میگیرم!! بهت قول میدم یه خورده زرنگ بازی در بیاری تو هم امسال مثل من دو تا كادو میگیری!
دو روز بعد از ولنتاین:
- پسر دومی: مهدیجون راست میگفتی ها! عجب خریتی كردم!
- دختـر دومی: دیدی راست میگفتم! خر زیاده!!!
|
متن دلخواه شما
|
|